صفحه اصلي درباره ما تماس با ما
در

      جدول برنامه هاي ماه مبارک رمضان 1402

  منتخب محصولات فرهنگي

بیشتر...



                            حدیث



    درک از امام مهدي
از امام صادق (ع) منقول است كه پيامبر اكرم (ص) فرمودند :
خوشا به حال كسى كه قائم اهل بيت مرا درك كند و به او اقتدا كند قبل از قيامش تابع ائمه هدايت باشد و از دشمنانشان بيزارى بجويد ايشان رفيقان من هستند و گراميترين افراد امت نزد من مى باشند . كمال الدين ـ شيخ صدوق ص 287
أچأڈأ­أ‹ أ‡أ’123 : امام صادق

 


        پايگاه هاي پيشنهادي

آيت الله دري نجف آبادي
نايب رييس هئيت امناء
 

حجت الاسلام و المسلمين
نوري شاهرودي
عضو هئيت امناء مهديه


مقالات

مهدويت

توقيعات

ظهور

غيبت

انتظار

زندگينامه

امام و بانوان

کتب

شعر

پرسش و پاسخ

ادعيه و زيارات

شفايافتگان

نامه اي به امام عج

مشاهدات

ديگر موضوعات

اخبار مهديه

         0پايگاه هاي ديگر


سایت مسجد مقدس جمکران

سايت فرهنگي تبيان

سايت سراج انديشه

سایت دکتر علی غضنفری

سايت فرهنگي شهيد آويني  


 

 


تاريخ خبر: يکشنبه29/8/1384

عدالت و قاطعيت در وقت ظهور

استاد محمد حكيمى
امام مهدى (ع) در راه و كار خود سازش‏ناپذير است و در اجراى حدود و احكام الهى و مبارزه با ستمگران قاطعيتى خدايى دارد، چشم‏پوشى و مسامحه‏اى در راه و روش او نيست، از ملامت ملامتگران نمى‏هراسد، از هيچ مقام و قدرتى نمى‏ترسد، و بدون هيچگونه ملاحظه‏اى تبهكاران را كيفر مى‏كند و صالحان زاهد و ساده‏زى و بى‏آلايش را در مصادر امور مى‏گمارد.

قاطعيت، خصلت همه رهبران راستين الهى است، و اين خصلت در وجود مبارك امام مهدى (ع) در حد اوج و كمال است. و معيار پاكسازى اجتماعات بشرى همين است. عينيت‏يافتن عدالتى فراگير و ريشه‏سوزى هر ظلم و ستم بايد بدون كمترين ترحم و ارفاق و استثنايى صورت گيرد، بطورى كه در هيچ جاى جهان علت فساد و عامل بيدادى برجاى نماند، تا بتواند بتدريج‏به مناطق ديگر نفوذ كند، و به توطئه و كارشكنى در كار سامان بخشيدن به جامعه بشرى بپردازد.

اين تجربه همه دوران تاريخ است كه سازش و ارفاق و ملايمت در پاكسازى جامعه و زدودن علل و عوامل ناراستى و نادرستى و تجاوزطلبى، همواره موجب گرديده است تا پس از گذشت اندك زمانى، نيروهاى ضدحق و ضد عدل در سازماندهى مجددى تشكل يابند، و از پشت‏به نيروهاى مردمى و انقلابى يورش آورند، و ضربه‏هاى كارى وارد سازند، و آنان را بكلى از پاى درآورند، يا دست‏كم تضعيف كنند و در راه و كارشان ناموفق سازند. اين موضوع تجربه هميشگى تاريخ است. و ديگر بار، در دوران ظهور بزرگ، اين واقعيت ناديده گرفته نمى‏شود، تا پاكسازى بزرگ و ريشه‏اى جامعه بشرى تحقق خارجى يابد، و از هر شكست و ناتوانى و سستى در امان ماند. از اينرو، امام منجى، در سراسر اندام جامعه بشرى سلولى فاسد بر جاى نمى‏گذارد، و هر خس و خاشاكى را از مسير انسان برمى‏دارد، و هر فسادى را در نطفه خفه مى‏كند، و هر ستمى را از ريشه مى‏خشكاند. در همه جريانهاى فاسد و ضدانسانى، همه عاملان، زمينه‏سازان و دستياران آن جريانها را از دم تيغ مى‏گذراند.

امام باقر (ع):

يقوم‏القائم... على‏العرب شديد، ليس شانه الاالسيف... ولاياخذه فى‏الله لومة‏لائم. (1)

- (امام) قائم قيام مى‏كند... بر اعراب سختگير است و راه (و روش) او شمشير (به به كارگيرى سلاح) است. و در راه اجراى (برنامه‏هاى) الهى از ملامت ملامتگرى بيم نمى‏كند.

تبليغات دشمنان داخلى و خارجى و بوق و كرناها و تكفيرهاى داخلى و ارتجاعى در او هيچ اثرى نمى‏گذارد، و او را به مصلحت‏سنجى مجبور نمى‏سازد. اين روش ارزشمند، در عين دشواريهاى فراوانى كه همراه دارد، از جهتى نيز كارها را آسان مى‏كند، چون آنان كه انديشه رخنه كردن در صفوف نهضت و انقلاب جديد را در سر مى‏پرورانند و شيوه فتنه‏گرى را در پيش مى‏گيرند، هنگامى كه با قاطعيتى خلل‏ناپذير روبرو گشتند و راهى براى نيرنگ‏بازى و نفوذى‏گرى در پيش خود نديدند، دست از هر خطا و انحراف برمى‏دارند و از هرگونه حركتهاى مخفيانه و كارشكنيهاى پنهانى و سرمايه‏گذاريهاى مرموز دست مى‏شويند.

امام مهدى (ع)، با ايجاد بيم و دلهره و ترسهاى عميق و راستين، بسيارى از گروههاى مخالف و ستم‏پيشه را مجبور به ترك راه و روش خود مى‏كند و به تسليم وامى‏دارد. از اينرو، در احاديث آمده است كه از شمشير برنده و اراده قاطع امام و يارانش همه اهريمنان مى‏هراسند، و ترسى گران بر روان دژخيمان خون‏آشام سايه مى‏افكند، و لرزه بر اندام خودكامگان و طاغوتان مى‏افتد. و اين خود عامل بزرگى در پيروزى كامل آن امام منجى است. با اين رعب و ترس، بسيارى مقاومتها درهم مى‏شكند، و بسيارى از مردمان به راه بازمى‏گردند و از تجاوز به حقوق ديگران و زير پا نهادن مسؤوليت و تكليف و حرمت انسانها دست‏برمى‏دارند.

امام صادق (ع):

بيناالرجل على راس‏القائم يامرو ينهى اذا امر بضرب عنقه، فلا يبقى بين‏الخافقين جشى‏ءج الا خافه. (2)

- در همان هنگامى كه شخصى نزد قائم ايستاده و به امر و نهى مشغول است (3) ناگاه (امام) امر مى‏كند كه او را بكشند. اينست كه در خاور و باختر زمين چيزى نمى‏ماند مگر اينكه از (قاطعيت و اجراى عدالت) او مى‏هراسد.

انسانهاى استثمارگر، ستم‏پيشه، خون‏آشام و بدانديشان ديوسيرت، در برابر خود قدرت و نظامى را مى‏بينند كه ذره‏اى از حق و حقوق مردمان را ناديده نمى‏گيرد، و كاهى را از كوهى جدا مى‏سازد، و زشت‏كرداران و گناهكاران را بدون ذره‏اى چشم‏پوشى كيفر مى‏دهد، و حد و حدود الهى را بدون كمترين ارفاق به اجرا درمى‏آورد، و قانون عدل و حق درباره بزرگ و كوچك و فقير و غنى و عالم و جاهل و خويش و بيگانه عملى مى‏سازد. و اينچنين شيوه و روشى نرمش‏ناپذير و استوار، اطاعت و فرمانبردارى همگان را موجب مى‏گردد.

امام باقر (ع):

كانى باصحاب‏القائم و قد احاطوا بما بين‏الخافقين ليس من شى‏ء الا هو مطيع لهم. (4)

- گوييا ياران قائم را مى‏بينم كه بر خاور و باختر گيتى مسلط شده‏اند، و هيچ چيز نيست مگر آنكه از آنان فرمان مى‏برد.

و اينچنين شيوه و روشى مى‏تواند نجات‏بخش بشريت‏باشد، و شبكه‏هاى پيچيده بيدادگران و دنياداران را از دست و پاى بشريت مظلوم بردارد، و راحت و آسايش واقعى همگان را فراهم سازد. در جبهه خارجى موفق مى‏شود حركتهاى ضد مردمى را درهم بشكند، و يك تن از ضد مردمان را باقى نگذارد، و در جبهه داخلى توفيق مى‏يابد تا به پاكسازى بزرگ دست‏يازد و همه منافقان نامرئى و نفوذيان و رياكاران و تزويرگران ظاهرالصلاح را ريشه‏كن كند، و توده‏هاى نجيب انسانى را از شر هر نيرنگ و مكر و ترفند و فريبى آسوده سازد، و امنيت واقعى را بر سراسر اجتماعات انسانى حاكم گرداند.

بنابراين، روش امام در برخورد با تبهكاران داخلى و انحرافها و فسادهاى اجتماعى دست كمى از درگيرى با جبهه خارجى و دشمنان سلاح به دست و آشكار جهانى ندارد. كشتار و جنگ در راه و روش امام موعود (ع) تنها براى از ميان برداشتن حاكمان و زمامداران مسلط بر كشورهاى جهان نيست، بلكه قاطعيت در برابر حكومتهاى خودكامه مقدمه‏اى است‏براى اصلاح جامعه‏ها و ايجاد دگرگونى اساسى در ماهيت روابط اجتماعى، و سرانجام اجراى دقيق عدالت اجتماعى در همه شؤون زندگى. به اين جهت امام نه تنها در جنگها و لشكركشيها با دشمنان خارجى دست‏به كشتار مى‏زند و موانع راه را با قاطعيت از سر راه برمى‏دارد، بلكه در برابر هر گونه فساد و انحراف در داخل جامعه اسلامى نيز قاطعانه مى‏ايستد و علل و عوامل آن را نابود مى‏كند.

در اين ترديدى نيست كه روشهاى سازشكارانه و مصلحت‏انديشانه در برابر فساد داخلى، بتدريج جامعه را تباه مى‏سازد، يعنى از درون دچار مشكلاتى مى‏كند. كه از هرگونه سامانيابى مانع مى‏گردد، و كم‏كم مفاسد داخلى نظام را از اعتبار مى‏اندازد، و جامعه را به سقوط مى‏كشاند، و اجراى حق و عدل را ناممكن مى‏كند. از اينرو، ساختن جامعه‏هاى بشرى قاطعيتى نرمش‏ناپذير مى‏خواهد و دورى دقيق از هرگونه ملاحظه‏گرايى و سازشكارى.

امام على (ع):

لا يقيم امرالله - سبحانه - الا من لايصانع ولا يضارع، ولا تتبع‏المطامع. (5)

- دين خدا را نمى‏توانند ترويج كنند مگر كسانى كه سازشكار نباشند، (و با دنيادوستان و رفاه‏طلبان) همسو نشوند، و دل در گرو طمعها و خواهانيها نداشته باشند.

راه و روش امام مهدى (ع)، شكوفايى راستين اين اصول و معيارهاست، نه سازشى در آن راه دارد و نه طمعى به مال دنيادارى، هيچ انگيزه‏اى در كار نيست جز رضاى خدا و اجراى عدالت مطلق.

امام على (ع):

... و ليطهرن‏الارض من كل غاش... (6)

- ... زمين را از هر انسان نيرنگ‏باز (و فريبكار) پاك مى‏سازد...

كسانى كه در مبانى عقيدتى و ايمانى چون ديگرانند و بظاهر معتقد و مسلمان حساب مى‏شوند، ليكن در عمل و در روابط اجتماعى دچار انحرافند و در مسائل مالى و اقتصادى فريبكارند و غش به كار مى‏برند، مورد تصفيه و پاكسازى قاطع و انعطاف‏ناپذير امام قرار مى‏گيرند، و با نابودى اين طبقه زالوصفت كه در شمار اندك نيستند، مردمان به امنيت اقتصادى خواهند رسيد در كنار ديگر امنيتهاى اجتماعى.

امام كاظم (ع):

... الثانى عشر منا سهل‏الله له كل عسير... و يبير به كل جبار عنيد، و يهلك على يده كل شيطان مريد... (7)

- ... خداوند براى دوازدهمين (امام) از خاندان ما هر دشوارى را آسان مى‏گرداند، و به دست او هر جبار سرسختى نابود مى‏شود و هر شيطان سركشى هلاك مى‏گردد.

از شيوه‏هاى امام موعود (ع)، براى محو طاغوتان و جباران،عدم پذيرش توبه است. و اين، موضوعى است‏بسيار مهم، كه از نفوذ عناصر ناباب و نالايق و دوگانه و ناخالص يا متظاهر، در صفوف انقلابيون جلوگيرى مى‏كند.

روشن است كه با پيدايش تحول و انقلاب در جامعه، مردم به دو گروه تقسيم مى‏شوند:

1- گروهى كه پيش از انقلاب و نظام جديد خود را براى تحول و دگرگونى آماده كرده بودند و انديشه و افكار خويش را از پيرايه‏ها و معيارهاى نادرست پيشين رها ساخته بودند. اين دسته با پديد آمدن انقلاب و تحول در نظام اجتماعى، بدون دشوارى، معيارهاى جديد را مى‏پذيرند و خود را با جامعه نوبنياد و ضوابط آن تطبيق مى‏دهند و با تفكر و حركت نوين هماوا و هماهنگ مى‏گردند.

2- كسانى كه روشها و معيارهاى واپس‏گراى جامعه پيشين در تار و پود وجودشان نفوذ كرده و به انديشه و عمل آنان فرم و شكل بخشيده است و منافعشان نيز در همان است. اين گروه با همان انديشه‏ها خو گرفته‏اند و آن انديشه‏ها و معيارها جزء شخصيتشان شده است. اينان در هر جامعه و محيطى قرار گيرند جز به همان اصول پيش‏ساخته خويش به چيزى نمى‏انديشند، و منافع خود را نيز در سايه همان روشها و انديشه‏ها تامين شده مى‏يابند. اين گروه با پديد آمدن تحول و انقلاب و واژگونى نظامهاى فرهنگى، اجتماعى، اقتصادى و ارزشى پيشين، دچار مشكل اساسى مى‏گردند; زيرا از يك سو با حركت انقلابى و دگرگونساز جديد روبرو هستند كه اصول و معيارهاى تازه‏اى عرضه مى‏كند، كه در بسيارى از موارد كاملا با اصول پيشين متضاد و ناسازگار است. از سوى ديگر گرفتار افكار و انديشه‏هاى پيشين و خصلتهاى منافع‏طلبانه خود هستند، كه در ژرفاى روح آنان رسوخ كرده است، بويژه كه منافع خود را نيز در سايه آن معيارها پايدار مى‏دانند.

گروه دوم در رويارويى با انقلاب دو دسته مى‏شوند: دسته‏اى كوتاه‏فكر و سطحى‏نگر، كه در برابر انقلاب و نظام جديد مى‏ايستند و در برابر انديشه‏هاى نوين مقاومت مى‏كنند. اين دسته زود از ميان مى‏روند، و براى نيروهاى انقلابى رويارويى با اين گروه چندان دشوار نيست.

دسته دوم كسانيند كه اصولى و بنيادى فكر مى‏كنند و پويايى و بالندگى حركت جديد و انقلابى را درك مى‏كنند و ستيز با آن را ناممكن مى‏شناسند. اينان بظاهر به حركت نوين تن مى‏دهند و آن را مى‏پذيرند، ليكن در درون و باطن به هرگونه كارشكنى دست مى‏يازند. اين دسته در ظاهر انقلابى و طرفدار مبانى جديدند و در باطن ضدانقلاب و معتقد به اصول گذشته‏اند. گرايش اين نوع از مردم و گروهها به انقلاب، و ناشناخته ماندن آنان يا طرد نشدن آنان، همواره، مشكل اساسى هر انقلاب است و عامل اصلى انحراف در مبانى انقلابها. اين طبقه با نفوذ در صفوف انقلابيون، حركت نو را دچار انحراف و چرخش به عقب و واپس‏گرايى مى‏سازند، و اندك‏اندك افكار و انديشه‏هاى واپس‏گراى خود را در قالب تعبيرها و واژه‏هاى نو در جامعه جا مى‏زنند، و مبانى انقلاب را بتدريج از محتواى اصلى تهى مى‏سازند، و كم‏كم انقلاب را به ضدانقلاب تبديل مى‏كنند. و اين امرى است كه همواره تجربه شده است. ليكن مايه عبرت نگشته است.

يكى از راههاى اصلى نفوذ اين خائنان خادم‏نما و ضدانقلابيون انقلابى‏نما و سرمايه‏داران و طاغوتان بظاهر مردمى، توبه است. البته توبه مى‏تواند راست و درست‏باشد و شخص تائب براستى گذشته‏ها را پس پشت افكنده و به راه بازگشته باشد، و هم مى‏تواند ظاهرى فريبكارانه صورت گيرد. تشخيص درست‏حقيقت توبه كارى دشوار است و اگر اين دشوار حل نگردد حل مشكل نفوذ عناصر ناباب و ضد عدل و ضد ارزش در صفوف انقلاب دشوار است. (8)

اين مشكل درباره داورى و قضاوت نيز هست كه افراد مجرم - بويژه متمكنان و طاغوتان مالى و سياسى و نظامى - با زيركى و هوشيارى و با استفاده از افراد متخصص كه از راههاى فرار قانونى اطلاع دارند، مى‏توانند بيگناه را مجرم و مجرمان را بيگناه جلوه دهند و حق را ناحق كنند. (9)

در جامعه مهدوى (ع) كه سره از ناسره و منافق و طاغوت و طاغوتچه از ديگران جدا مى‏شوند و همه مجرمان كيفر مى‏يابند، و همه حقها به حقداران مى‏رسد، اين دو مشكل چگونه حل مى‏شود كه راه فرارى باقى نماند؟

در احاديث كه در آنها اندكى از راهها و روشهاى امام مهدى (ع) ترسيم شده است‏به دو موضوع اساسى در اين زمينه اشاره شده است:

1- امام و ياران او در قضاوت چون داود پيامبر (ع) قضاوت مى‏كنند، يعنى باعلم باطن‏بينى و احاطه به منويات و انديشه‏هاى باطنى اشخاص و افراد، مجرمان را مجرم اعلام مى‏كنند و بيگناهان را بيگناه، و در آن دوران ديگر نيازى به شاهد و بينه و ارائه مدارك و دلائل نيست. با استفاده از اين شيوه الهى است كه كار قضاوت بسرعت انجام مى‏گيرد، و هر مجرم و تبهكار در دم به كيفر مى‏رسد، و حقى از مظلومى ضايع نمى‏گردد.

امام صادق (ع):

لن تذهب‏الدنيا حتى يخرج رجل منا اهل‏البيت‏يحكم بحكم داود و آل داود لايسال‏الناس بينة. (10)

- دنيا پايان نمى‏پذيرد تا مردى از خاندان ما قيام كند، كه چون داوود (ع) و آل داود قضاوت كند، و از كسى (براى داورى) دليلى نخواهد.

شيخ مفيد مى‏گويد: « چون قائم آل محمد (ص) قيام كند، مانند حضرت داود (ع) يعنى برحسب باطن، قضاوت كند، و بى‏هيچ نيازى به شاهد حكم دهد. خداوند حكم را به او الهام مى‏كند. و او بر طبق الهام الهى حكم كند، مهدى، نقشه‏هاى پنهانى هر گروه را بداند و به آنان آن نقشه‏ها را بگويد. مهدى، دوست و دشمن خود را با نگاه بشناسد.» (11)

مشكل نفوذ عناصرى نفوذى نيز در پرتو همين اصل حل مى‏شود، زيرا كه افكار و انديشه‏هاى افراد بر امام و ياران او (12) آشكار است، و ظاهرسازيها و نيرنگهاى آنان تاثيرى ندارد. به اين جهت است كه توبه اشخاص پذيرفته نمى‏شود. (13)

امام باقر (ع):

يقوم‏القائم بامر جديد ... و. قضاء جديد، على‏العرب شديد، ليس شانه الا بالسيف، لايستتيب احدا، ولا ياخذه فى‏الله لومة لائم. (14)

- قائم (ع) قيام مى‏كند با شيوه‏اى نو... و روشى تازه در قضاوت. بر عربها سختگير است، شيوه او تنها شمشير است و توبه كسى را نمى‏پذيرد و در (راه) اجراى احكام الهى از ملامت ملامتگرى نمى‏هراسد.

امام باقر (ع):

- زرارة:... قلت ايسير، بسيرة محمد (ص)؟ قال: هيهات هيهات يا زرارة ما يسير بسيرته. قلت: جعلت فداك لم؟ قال ان رسول‏الله (ص) سار فى امته باللين كان يتالف‏الناس، والقائم يسير بالقتل... ولايستتيب احدا... . (15)

- زراره مى‏گويد: از امام باقر (ع) پرسيدم: آيا قائم، با مردمان، مانند پيامبر (ص) رفتار نمى‏كند؟ فرمود: هيهات، هيهات! مانند پيامبر (ص) رفتار نمى‏كند. گفتم: فدايت گردم چرا؟ گفت: پيامبر با ملايمت‏با مردم رفتار مى‏كرد، و مى‏كوشيد تا محبت مردم را، در راه دين، جلب كند و تاليف قلوب نمايد. اما قائم با شمشير با مردم روبرو مى‏شود... و توبه‏اى از كسى نمى‏پذيرد...

قاطعيت الهى امام مهدى (ع)، در برابر همه عناصر فتنه‏انگيز و تجاوزطلبى است كه به حق و عدل پشت كرده‏اند و از تجاوز به حقوق و سلطه‏طلبى دست‏بردار نيستند. اين عناصر - داخل باشند يا خارج، به ظاهر مسلمان باشند يا كافر - بدون استثنا با شمشير فراگير امام روبرو خواهند شد، و جامعه از وجود اين ضدانسانها پاكسازى خواهد گرديد.

امام باقر (ع):

اذا قام‏القائم سار الى‏الكوفة، فيخرج منها بضعة عشر للاف انفس... عليهم‏السلاح فيقولون له: ارجع من حيث جئت فلا حاجة لنا فى بنى فاطمة فيضع فيهم‏السيف حتى ياتى على آخرهم، ثم يدخل‏الكوفة فيقتل بها كل منافق مرتاب و يهدم قصورها، و يقتل مقاتليها حتى يرضى‏الله - عزوجل - . (16)

- آنگاه كه قائم قيام كند به كوفه درآيد، پس چندين هزار (جنگجوى) سلاح به دست‏سر برآورند و به امام مهدى گويند: بدانجا كه آمدى بازگرد كه ما را نيازى به فرزندان فاطمه نيست. امام آنان را تا آخرين نفرشان مى‏كشد، سپس به كوفه داخل مى‏شود و (در داخل شهر) هر منافق شك‏گرايى را مى‏كشد، و كاخهاى شهر را ويران مى‏كند، و سلاح به دستان را از دم تيغ مى‏گذراند، تا خداى بزرگ (از كشتن اين دشمنان دين و عدل) خشنود گردد.

چنانكه از اين حديث آشكار مى‏شود جامعه از همه عناصر ناباب و رياكار پاك مى‏گردد، و مظاهر زيست اشرافيگرى ويژه نظامهاى طبقاتى و سرمايه‏دارى چون قصرها و كاخها كه مسكن طبقات بالاى جامعه است، به دست‏با كفايت امام مهدى (ع) ويران مى‏گردد.

از جمله امورى كه امام مهدى (ع) را در اجراى دقيق قانون حق و عدل و عملى شدن ريز و درشت قوانين حدود و قصاص، يارى مى‏رساند ياران با صلابت و استوار و آشتى‏ناپذير امام‏اند. ياران امام - افزون بر كمالات معنوى و جهات باطنى كه دارا هستند - چون طبق تعبير احاديث اكثر جوان هستند، (17) قاطع و خشن و دور از هر گونه ملاحظه‏كارى و مصلحت‏سنجى برنامه‏ها را عملى مى‏سازند، و حق را به حقداران باز مى‏گردانند، و تبهكاران را بى‏ترحم كيفر مى‏دهند. ديگر اينكه ذهن ايشان از مفاهيمى عوضى به نام اسلام و دين خدا انباشته نشده است كه در هر راه و كار دچار ترديد شوند و نتوانند قاطع و سريع به پاكسازى و اجراى احكام خدا دست‏يازند. آنان تنها از امام مهدى احكام خدا و آيين اسلام را مى‏آموزند و ذهنيت پيش‏ساخته‏اى ندارند. همچنين آنان از امام خويش بى‏چون و چرا و بطور كامل پيروى مى‏كنند. و اين نيز موجب اجراى بيدرنگ و سازش‏ناپذير مقررات و احكام است. اين اطاعت كامل، برخاسته از امام‏شناسى آنان است و اينها همه موجب مى‏گردد تا در اجراى احكام اسلام ناب و خالص از هيچ چيز بيم نداشته باشند، و هيچ عاملى هرچند بزرگ و سرسخت مانع كار آنان نگردد، و احكام مو به مو اجرا شود، گرچه دشواريهاى فراوان و تصفيه‏هاى بزرگ و خونريزيهاى سيل‏آسايى را به همراه داشته باشد.


پي نوشت :
1- «غيبت نعمانى‏»/233.

2- «غيبت نعمانى‏»/ 240.

3- يعنى خود از مسؤولان است.

4- «موسوعة‏الامام‏المهدى - ع -»، الكتاب الثالث، 454، به نقل از «بحار».

5 - «نهج‏البلاغه‏»/1137.

6 - «بحار» 51/120.

7- «كمال‏الدين‏» 2/369.

8 - شناسايى بيشتر اين افراد البته ناممكن نيست، به شرط اينكه دقتهاى فراوان به كار رود و معيارها و ضوابط دقيق انقلابى در دست‏باشد و به دست افراد دلسوز و قاطع و كاردان اجرا شود.

9- با قضاوت درست و حساب شده و با وجود قاضيان بصير و مؤمن پيشگيرى از اين ترفندها - بطور اكثر - نيز امكان‏پذير است.

10- «بحار» 52/319; «كافى‏» 1/397.

11- «خورشيد مغرب‏»/ 35 به نقل از «ارشاد مفيد»/ 365 -366.

12- امام مهدى (ع) به ياران طراز اول خود علومى مى‏آموزد كه با كمك آن مى‏توانند از چنين شيوه‏هايى استفاده كنند.

13- در «عدم پذيرش توبه‏» در زمان امام مهدى (ع) حرفهايى گفته‏اند: در اين نوشته، قدر مسلم آن كه توبه رياكارانه صورى است مطرح گرديد. علامه مجلسى در اين مورد مى‏گويد: «توبه كسانى را قبول نمى‏كند كه مى‏داند در باطن كافرند...» «بحار» 52/349.

14- «بحار» 52/354.

15- «بحار» 52/353; «غيبت نعمانى‏»/ 231، با اندكى اختلاف.

16- «بحار» 52/338; مكيال‏المكارم 1/147.

17- در احاديث آمده است: «اصحاب‏المهدى شباب لاكهول فيهم الا مثل كحل‏العين والملح فى‏الزاد و اقل‏الزادالملح: ياران امام مهدى جوانان هستند كه سالخورده‏اى ميان آنان نيست، مگر به مقدار سرمه در چشم و نمك در غذا، و كمترين بخش غذا نمك است.» «منتخب‏الاثر» 484.

         بنيانگذار مهديه تهران


حجت الاسلام والمسلمين شهيد حاج شيخ احمد کافي


         برنامه های ندبه و کمیل

دعاي کميل و ندبه ارديبهشت ماه 1403


جدول کامل برنامه ها...

         واريز آنلاين به حساب مهديه

         گالري صوتي

قرائت دعاي ندبه 1403/1/31

سخنراني دعاي ندبه 1403/1/31

قرائت دعاي کميل 1403/1/30
بيشتر...

         مجلات


         ارتباط با ما

درباره ما

 نام
 Email
متن
 

         اشتراک

 نام
 Email