صفحه اصلي درباره ما تماس با ما
در

      جدول برنامه هاي ماه مبارک رمضان 1402

  منتخب محصولات فرهنگي

بیشتر...



                            حدیث



    درک از امام مهدي
از امام صادق (ع) منقول است كه پيامبر اكرم (ص) فرمودند :
خوشا به حال كسى كه قائم اهل بيت مرا درك كند و به او اقتدا كند قبل از قيامش تابع ائمه هدايت باشد و از دشمنانشان بيزارى بجويد ايشان رفيقان من هستند و گراميترين افراد امت نزد من مى باشند . كمال الدين ـ شيخ صدوق ص 287
أچأڈأ­أ‹ أ‡أ’123 : امام صادق

 


        پايگاه هاي پيشنهادي

آيت الله دري نجف آبادي
نايب رييس هئيت امناء
 

حجت الاسلام و المسلمين
نوري شاهرودي
عضو هئيت امناء مهديه


مقالات

مهدويت

توقيعات

ظهور

غيبت

انتظار

زندگينامه

امام و بانوان

کتب

شعر

پرسش و پاسخ

ادعيه و زيارات

شفايافتگان

نامه اي به امام عج

مشاهدات

ديگر موضوعات

اخبار مهديه

         0پايگاه هاي ديگر


سایت مسجد مقدس جمکران

سايت فرهنگي تبيان

سايت سراج انديشه

سایت دکتر علی غضنفری

سايت فرهنگي شهيد آويني  


 

 


تاريخ خبر: يکشنبه29/8/1384

حکم ادعاي مهدويت

* عبدالرحمان بن كثير ، از مفضل بن عمر ، از امام صادق عليه السلام روايت كرده كه فرمود : صاحب اين امر دو غيبت دارد ، كه از يكى از آن دو غيبت نزد اهل خود بر مى گردد ( يعنى از غيبت صغرى نزد خانواده اش باز مى گردد ) واما ديگرى چنان است كه مى گويند : از دنيا رفته ، در كجا مى رود ، راوى مى گويد : عرض كردم : هنگاميكه چنان شد ، چه بايد بكنيم ؟ فرمود : هر كه آن را ( خلافت و امامت حضرت مهدى عليه السلام ) ادعا كند ، از او چيزهايى بپرسيد كه امثال آن شخص مىتواند پاسخ دهد ( و او در پاسخ خواهد ماند تا مفتضح شده وادعاى دروغ نكند ) .


" إن هذا الامر لا يدعيه غير صاحبه إلا تبر الله عمره "

* يحيى برادر اديم از وليد بن صبيح از امام صادق عليه السلام روايت كرده كه فرمود : اين امر ( مقام حضرت مهدى عليه السلام ) را هيچ كس ادعا نخواهد كرد ، جز آنكه خداوند عمر او را تباه مى گرداند .


" أما والله ليغيبن عنكم صاحب هذا الامر ، وليخملن هذا حتى يقال : مات ، هلك ، في أي واد سلك ؟ ولتكفأن كما تكفأ السفينة في أمواج البحر ، لا ينجو إلا من أخذ الله ميثاقه وكتب الايمان في قلبه وأيده بروح منه ، ولترفعن اثنتا عشرة راية مشتبهة لا يدرى أي من أي ، قال : فبكيت ، فقال : ما يبكيك يا أبا عبد الله ؟ فقلت : جعلت فداك كيف لا أبكي وأنت تقول اثنتا عشرة راية مشتبهة لا يدرى أي من أي ؟ قال : وفي مجلسه كوة تدخل فيها الشمس فقال : أبينة هذه ؟ فقلت : نعم ، قال : أمرنا أبين من هذه الشمس "


* مفضل بن عمر از ابى عبد الله عليه السلام نقل مى كند : بخدا قسم صاحب اين امر از شما پنهان خواهد شد ، واين غيبت بقدرى طولانى مى شود كه آن حضرت از اذهان رفته گفته مى شود مرد ، هلاك شد ، بكدام سرزمين رفت و واژگون مى شويد همانگونه كه امواج دريا كشتى را واژگون مى كند نجات پيدا نمى كند مگر كسى كه با خدا پيمان بسته وايمان در قلب او نوشته شده باشد ومؤيد از طرف خداوند باشد دوازده پرچم مشابه بالا مى رود كه دانسته نمى شود كه از كى هست . راوى مى گويد : گريه كردم ، حضرت فرمود : چرا گريه مى كنى ؟ گفتم : فدايت شوم چگونه گريه نكنم در حاليكه مىفرمائيد دوازده پرچم مشابه كه دانسته نمى شود كى از كى است ؟ در جاى نشستن حضرت روزنه اى بود كه نور خورشيد وارد مى شد پس حضرت فرمود : آيا اين روشن است ؟ گفتم : بله ، حضرت فرمود : امر ما روشن تر از اين نور خورشيد است .



" هل صاحبك أحد ؟ ، فقلت : نعم ، فقال : أكنتم تتكلمون ؟ قلت : نعم ، صحبني من المغيرية ، قال : فما كان يقول ؟ قلت : كان يزعم أن محمد بن عبد الله بن الحسن هو القائم ، والدليل على ذلك أن اسمه اسم النبي صلى الله عليه وآله ، واسم أبيه اسم أبي النبي ، فقلت له في الجواب : إن كنت تأخذ بالأسماء فهو ذا في ولد الحسين محمد بن عبد الله بن علي ، فقال لي : إن هذا ابن أمة - يعني محمد بن عبد الله بن علي - وهذا ابن مهيرة يعني محمد بن عبد الله بن الحسن بن الحسن ، فقال أبو عبد الله عليه السلام : فما رددت عليه ؟ فقلت : ما كان عندي شئ أرد عليه ، فقال : أو لم تعلموا أنه ابن سبية - يعني القائم عليه السلام - "


* ثعلبة بن ميمون از يزيد بن ابى حازم نقل كرده كه مىگويد : وقتى به مدينه وارد شدم خدمت امام صادق عليه السلام رسيدم وسلام كردم حضرت از من پرسيد : آيا همراه هم دارى ؟ عرض كردم : آرى ، فرمود : آيا صحبت هم مى كرديد ؟ عرض كردم : آرى ، يك نفر از ، مغيريه ، ( مذهبى است ) همراه من است . فرمود : آن شخص چه مى گويد ؟ عرض كردم : مى گويد كه : محمد بن عبد الله بن حسن ، قائم موعود مى باشد ، ودليلش هم اين است كه نام او نام پيامبر صلى الله عليه وآله ونام پدرش نام پدر پيامبر است . به او گفتم اگر قرار اين باشد كه اين ، نام ، ملاك باشد پس از فرزندان ، حسين ، هم كسى هست كه نامش محمد بن عبد الله بن علي است . بمن گفت . او فرزند ، كنيز ، است يعنى ، محمد بن عبد الله بن علي . واين شخص يعنى محمد بن عبد الله بن الحسن بن الحسن ، فرزند زن آزاد ، وغير كنيز مى باشد . آنگاه امام صادق عليه السلام فرمود : تو به او چه پاسخى دادى ؟ عرض كردم : چيزى نداشتم پاسخ او را بدهم ، حضرت فرمود : آيا نمىدانيد كه حضرت قائم عليه السلام فرزند خانمى استكه بعنوان كنيزى اسير شده است ( زيرا مادر حضرت مهدى عليه السلام از نوادگان قيصر ، روم بوده كه در جنگ به اسارت مسلمانان ، در آمده است ) .

ما نقاء ثيابك ؟ فقال : جعلت فداك هي لباس بلدنا ، ثم قال : لقد جئتك بهدية فقال له أبو عبد الله : هدية . قال : نعم ، قال فدخل غلام ومعه جراب فيه ثياب فوضعه ، ثم تحدث ساعة ثم قام فقال أبو عبد الله : إن بلغ الوقت وصدق الوصف فهو صاحب الرايات السود من خراسان ، يا قانع انطلق فسله ما اسمك لوصيف قائم على رأسه قال فلحقه فقال له أبو عبد الله يقول لك ما اسمك ؟ قال : عبد الرحمان ، قال : فرجع الغلام فقال أصلحك الله يقول اسمي عبد الرحمان ، فقال أبو عبد الله عبد الرحمان والله ثلاث مرات ، هو ورب الكعبة . قال بشير فلما قدم أبو مسلم الكوفة جئت فنظرت إليه فإذا هو الرجل الذي دخل علينا


* موسى بن بكر ، از بشير نبال ، از امام صادق عليه السلام روايت كرده و گفت : نزد امام ( عليه السلام ) نشسته بوديم كه مردى وارد شد ، امام صادق عليه السلام به او فرمود : چقدر لباست سفيد است ، آن شخص گفت : فدايت شوم اين لباس شهر ما است ، سپس عرض كرد : خدمت شما رسيده ام تا هديه اى بدهم ، امام صادق عليه السلام به او فرمود : هديه ؟ عرض كرد : آرى . در آن هنگام جوانى وارد شد و كيسه اى كه در آن لباسى بود به همراه داشت وآنرا در آنجا گذاشت . سپس مدتى صحبت كردند وآن شخص بپا خاست . امام صادق عليه السلام فرمود : چنانچه وقتش برسد وشرائط مساعد بشود ، او صاحب پرچمهاى سياه از خراسان خواهد بود . آنگاه حضرت به غلام خود ، قانع ، دستور داد تا برود ونام آن شخص را بپرسد ، او هم رفت ، وگفت كه امام صادق ( عليه السلام ) مى گويد نام شما چيست ؟ گفت ، عبدالرحمان - غلام برگشت وگفت ، خداوند شما را اصلاح فرمايد گفت نام من عبدالرحمان است . امام صادق عليه السلام سه بار فرمود ( بخدا سوگند ) : عبدالرحمان به خداى كعبه سوگند ، او همان است بشير ( راوى حديث ) مىگويد : وقتى كه ابو مسلم خراسانى وارد كوفه شد به او كه نگاه كردم ، ديدم همان شخصى است كه در خانه امام صادق عليه السلام وارد شد ( ظاهرا ، روايتى از حضرت رسول الله صلى الله عليه وآله نقل شده كه خراسانيها صاحب پرچم سياه خواهند بود كه در يارى اهل بيت وامام عصر عليهم السلام قيام خواهند كرد ، بنى عباس ، سعى كردند با قيام ابو مسلم با پرچم سياه ولباس سياه ، خود را كسانى جلوه دهند كه به يارى اهل بيت مىباشند و همان كسانى هستند كه پيامبر صلى الله عليه وآله فرموده ، از اين رو امام صادق عليه السلام به آن
شخص ( ابو مسلم خراسانى ) فرمود : چقدر لباس تو سفيد است . تا بفهماند كه اين افراد ، صاحب پرچمهاى سياه نيستند بلكه سعى دارند خود را جاى آنها به دروغ غالب نمايند ) .

ملاحظة : ( في تأكيد الإمام الصادق عليه السلام على بياض ثياب أبي مسلم الخراساني نكتة هامة ، لعله يريد أن يلفت إلى أن لبس السواد والرايات السود التي تبناها بنو العباس كانت محاولة لتطبيق الحديث النبوي عليهم ، وأن الرايات السود الموعودة قبيل ظهور المهدي عليه السلام غير رايات بني العباس السود )

         بنيانگذار مهديه تهران


حجت الاسلام والمسلمين شهيد حاج شيخ احمد کافي


         برنامه های ندبه و کمیل

دعاي کميل و ندبه ارديبهشت ماه 1403


جدول کامل برنامه ها...

         واريز آنلاين به حساب مهديه

         گالري صوتي

قرائت دعاي ندبه 1403/1/31

سخنراني دعاي ندبه 1403/1/31

قرائت دعاي کميل 1403/1/30
بيشتر...

         مجلات


         ارتباط با ما

درباره ما

 نام
 Email
متن
 

         اشتراک

 نام
 Email